یک شکست دیگر کار ولادیمیر پوتین را تمام می کند
تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۳۱۳۰۳
به گزارش جماران آناتول لیوین، مدیر بخش اوراسیای اندیشکده کوئینسی در تازه ترین نوشتارش به بررسی این واقعیت پرداخته که هرچند عامه مردم در روسیه به دنبال جنگ در اوکراین نبودند اما اکنون شکست در این جنگ برای آنها به یک مسئله حیثیتی تبدیل شده است.
تن دادن به آتش بس از ترس شکست؟براساس ترجمه روزنامه هم میهن از این نوشتار، بیشتر ناظران غربی، وقتی درباره قتل یوگنی پریگوژین، سرکرده گروه مزدور واگنر حرف میزدند، روی ترس از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تمرکز کردند، ترسی که مرگ پریگوژین بین خواص روس ایجاد میکرد، یا روی شکنندگی زیرین رژیم روسیه که این اتفاق آشکار کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ترسهایی که روی ادامه وقایع اثر خواهند داشت: ترس از شکست، ترس از آشوب و ترس از یکدیگر. بیشتر خواص روسیه در واقع از این بابت نگران هستند که پوتین چرا زودتر کاری نکرد که دعوای علنی بین پریگوژین و سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه را تمام کند. نگران این بودند که تظاهرات مسلحانه پریگوژین خطر شکافی فاجعهبار در روسیه را دامن زند که منجر به شکست در اوکراین میشد.
خروجی جنگ در مرکز تفکرات همه است. با ناکامیهای اخیر اوکراین، اگر روسیه متحد بماند، ارتشش شانس خوبی برای دفاع از خطوط فعلیاش دارد. از میان گفتوگوهایی که داشتهام به نظر میآید که اکثریت بالایی از خواص و عوام روسیه، آتشبس با خطوط فعلی نبرد را خواهند پذیرفت و اگر پوتین چنین آتشبسی را پیشنهاد کند یا بپذیرد و آن را به عنوان پیروزی روسیه ارائه کند، چالشی ایجاد نخواهد کرد.
سقوط پریگوژین ملی گراها را تضعیف کردعناصر ملیگرای تندرو در ساختار قدرت و ارتش بسیار ناراحت خواهند بود؛ اما سقوط پریگوژین و گامهایی که پوتین همزمان با این اتفاق، برای محدودیت نفوذ آنها برداشت، آنها را تضعیف کرده است. ایده مطلوب آنها، پیروزی کامل بر اوکراین است و این بسیج کامل مردم و اقتصاد به سبک ۱۹۴۲ را میخواهد. این ایده در میان اکثریت مردم مقبولیت ندارد و تهدیدی برای اموال خواص اقتصادی هم میشود. قطعا پوتین هم به همین خاطر آن را رد کرده است؛ اما انزجار خواص از پیگیری ایده پیروزی کامل به معنای تمایل به پذیرش شکست روسیه هم نیست. فعلا هم دولتهای اوکراین و ایالات متحده فقط این گزینه را ارائه میکنند. هیچکس در میان خواص روسیه نگفته است که روسیه باید کریمه و دونباس شرقی را تسلیم کند و در واقع در میان مردم هم اندکی این را میگویند.
هیچ شواهدی نیست که خواص روس و در واقع مردم عادی روسیه اساساً میخواستند این حمله اتفاق بیفتد؛ اما همچنان افکار عمومی نمیخواهد شکست و تحقیر روسیه را در اوکراین ببیند. مثل برخی سربازان آمریکایی که نمیخواستند به عراق حمله شود اما وقتی ارتش آمریکا به آنجا رفت، نمیخواستند ببینند شکست میخورد. نگرانیهای خواص از شکست روسیه، مربوط به ترس نهایی از آنارشی در روسیه است و بسیاری از مردم هم این ترس را دارند. در واقع آنها با گروهی از سختترین مخالفان روسیه در ایالات متحده و اروپای شرقی بر سر این همنظرند: شکست کامل در اوکراین منجر به سقوط رژیم پوتین خواهد شد و این بهنوبه خود ممکن است منجر به دورهای آشوب شود که فدراسیون روسیه را بسیار تضعیف یا حتی نابود خواهد کرد.
نگرانی از «دوران رنج» دوباره، ریشههایی عمیق در فرهنگ روسیه دارد و تجربیات فاجعهبار دهه ۱۹۹۰ این نگرانیها را احیا و بسیار تقویت کرد. صاحب یک کافه زنجیرهای به من گفت بهرغم خشم بسیار از فساد آدمهای پوتین، بسیاری از صاحبان کسبوکاری که او میشناسد، همچنان به پوتین وفادارند، چون او به باجگیریها و درگیریهای مافیا در دهه ۱۹۹۰ پایان داد، یعنی به مسائلی که باعث شده بودند، اداره یک کسبوکار موفق، نهتنها بسیار سخت که گاهی مرگبار باشد.
در میان خواص، در مرکز این ترس، ترس از یکدیگر است یا حتی میشود گفت ترس از خودشان. آشوبهای دهه ۱۹۹۰ شامل چالشهایی بیرحمانه در میان بهاصطلاح الیگارشها شد که در برخی موارد شامل قتل هم میشدند. به نظر میرسد، خواص امروز باور دارند، بدون رهبری قوی مانند پوتین که آنها را سر جایشان نگه دارد، نخواهند توانست اختلافاتشان را مدیریت و بینشان میانجیگری کنند و دولت را برپا نگه دارند.
بهرغم همه این عواملی که به نفع ادامه قدرت پوتین هستند، یک شکست سنگین دیگر در اوکراین، به احتمال زیاد رژیم او را تباه خواهد کرد. البته باز از طرف دیگر، رقبای محتمل پوتین از درون ساختار قدرت، نیاز به دانستن تاریخ غمبار جمهوری وایمار آلمان ندارند تا بفهمند، رژیمی که قدرت را زیر سایه شکستی فاجعهبار به دست میگیرد، بعید است باثبات یا موفق باشد.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری روسیه ولادیمیر پوتین جنگ اوکراین انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۳۱۳۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563